رادوينرادوين، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
رونیارونیا، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره

خاطرات عزيز دل مامان و بابا

خوشبختی برای من است چون آنان که دوستشان دارم کنارم هستن

سفر زمستانه به چمخاله و گير افتادن در برف

سلام گلم  خوبي پسرم  اين بار مي خوام از يك سفر هيجان انگيز برات بگم  سفر به چمخاله كه حسابي داستان داشت و ما در حدود 20 ساعت طول كشيد كه از تهران به چمخاله برسيم  صبح كه بيدار شديم هوا باروني و برفي بود و ما تا در اومدن آفتاب صبر كرديم و براي حدود ساعت 11 بود كه راه افتاديم  ماماني فريده و باباغلام هم از شب قبل اومده بودن خونه ما مونده بودن تا همه با هم با يك ماشين بريم. خلاصه تو راه جاده خوب بود تا رسيديم به اولين تونل كه كم كم هوا باروني و بعد برفي شد. كنار گذر و روي بلوك هاي وسط اتوبان 50 سانتي برف بود و در حين راه مي ديدم كه بعضي ماشين ها در همون لاين ما دارن برعكس بر مي گردن و كم كم &nb...
30 بهمن 1395

تولد عمو بابك

سلام پسر من  عمر من  همه جونم من  امشب تولد عمو بابك بود  بابارضا اومد خونه و حاضر شديم كه بريم خونه ماماني اينا  سر راه هم بابا رفت براي عمو كادو خريد و بعد هم از قنادي مورد علاقه خودش از تو شهران براش يك كيك شكلاتي هم خرديد. و به خاطر علاقه شما هم كيكي خريد كه روش توت فرنگي بود خلاصه رفتيم خونه ماماني اينا  كه اونا از ديدن كيك و كادو خوشحال شدن  بعد از خوردن شام  مامان جون كيك آورد و تو هم مثل پسرهاي آقا رفتي بغل عمو نشستي و من ازتون عكس مي گرفتم . بعد هم شمع فوت كردن و كيك بردين و در نهايت هم عكس دسته جمعي  كه قربون شيطون بلاي خودم برم من  در يك حركت ...
23 بهمن 1395
1